مطالب خواندنی

سجاده های العجل

مطالب خواندنی

سجاده های العجل

مبادا خفته باشید

انتظار ظهور مهدى موعود از حساس‏ترین و تاریخ‏سازترین فرازهاى عقیدتى اسلامى است که عمرى به درازاى عمر اسلام دارد. پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاکش، همواره مردم را به این چشم به راهى خوانده‏اند. در میان آثار فرقه‏ها و گروههاى مسلمان نیز، از این آرمان، نشانه‏هاى بسیار به چشم مى‏آید؛ تنها کافى است بدانیم که پس از یک پژوهش کوتاه در این زمینه نام بیش از پانصد کتاب، از دانشوران مسلمان به دست آمده که به یقین با تحقیقات عمیق‏تر این رقم از هزار تجاوز خواهد نمود.
 پیامبراکرم(ص) فرمودند: 

اگر از دوام دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد؛ خداى بزرگ آن را چنان درازا دهد تا مردى از دودمان مرا برانگیزاند که زمین را از عدالت و داد پر سازد همانگونه که از ستم و بیداد آکنده باشد.
نخستین نکته‏اى که با عنایت به مفهوم انتظار به ذهن ما مى‏آید خواستار شدن ظهور است از صمیم دل؛ زیرا تا دوستدار و دلبسته چیزى نباشى چشم به راهش نخواهى بود. لازمه این خواستن و اشتیاق وجود دو زمینه قلبى است: یکى شناخت و آگاهى از محتواى ظهور و دوم گرایش و جویایى نسبت به آن محتوا. لازمه درک بهتر حقیقت از مفهوم انتظار، شناخت درونى و خواست قلبى است. پس انتظار چیزى نیست مگر نیت ظهور.

منتظران حقیقى، پیوسته تصویر ظهور را در برابر دیدگان دارند و از دل و جان آن را مى‏جویند و براى تحقق آن مى‏کوشند. انتظار نه فقط ظهور را در دل و جان ما پایدار مى‏سازد بلکه در قلمرو تن ما نیز نقش و نشانى از آن را آشکار مى‏نماید، مگر نه این که چشم، زبان، گوش، دهان و دست و پاى ما، بندگان فرمانبردار دل ما هستند. پس اگر اندیشه و پندار ما به رنگ ظهور درآمد گفتار و کردارمان را نیز همرنگ خود خواهد ساخت. مبادا این حقیقت را خیال و رؤیا پندارید و از خاصیت و اهمیت ایده‏اى چنین بلند و عالى غافل بمانید. چه خوب سروده مولوى:
                                           

 از یک اندیشه که آید در درون                         صد جهان گردد به یک دم سرنگون


ادامه مطلب ...

منجیان هالیوودی

به تصویر کشیدن مبانی معنوی و مذهبی و شخصیت‌های قدسی، هنر خاصی را می‌طلبد که تنها هنرمندان سلیم‌النفس و متعهد می‌توانند از عهده آن برآیند.

در هنر نمی‌توان مستقیم سخن گفت و یا پند و اندرز داد. هنر سینما که اصالت و اساس آن بر تصویر است، به عکس دیگر هنرها، مشکل‌تر می‌تواند چنین مفاهیمی را به زبان خود ترجمه کند و به گونه‌ای که به این مفاهیم لطمه نخورد، آن را در خود حل کند یا به واقع خود در آن حل شود. در عین حال، باید گفت مؤثرترین روش برای ماندگار کردن مفاهیم مذهبی و دینی به تصویر کشیدن آن‌هاست.

آمریکا جنگ خلیج فارس را به مدد رسانه‌های تصویری و سینما به راه انداخت. جنگ عراق را نیز همین‌طور، با ساختن یک دروغ ساده که صدام سلاح‌های هسته‌ای یا کشتار جمعی دارد و به شدت برای امنیت ما خطرناک است. در حالی که اگر هم امریکا می‌خواست به تلافی یازده سپتامبر و القاعده کاری کند تا عصبانیتش تخلیه شود، ربطی به عراق نداشت. همان کاری که بر سر افغانستان آورد، کافی بود. تمام این بدبختی، لشکرکشی و قتل و تجاوز، به خاطر یک دروغ بود. دروغی که می‌دانید از فرط تکرار توسط رسانه‌های مختلف به ویژه تصویری و بازهم به ویژه سینما، راست و حقیقی جلوه داده می‌شود تا جنگ عراق را توجیه کند. یا مثلاً می‌خواهد با یک دروغ بزرگ‌تر که کاملاً تخیلی و غیر واقعی است، مثل حمله فضایی‌ها به زمین و ایجاد نگرانی در مردم در این مورد به واسطه فیلم های سینمایی مثل جنگ ستارگان و از این قبیل، توجیه کند که باید تسلیحات خود را افزایش دهیم تا خطر حمله فضایی‌ها کاهش پیدا کند! و یا با این توجیه که ما از شر سارقان، تبهکاران و قاتلان در امان نیستیم، باید مثل آب خوردن مجوز حمل یا خرید اسلحه به مردم بدهیم، حتی به کودکان! فیلم بولینگ برای کلمباین مایکل مور را که دیده‌اید؟!
همه به دنبال منجی می گردند
تمام ادیان الهی و غیر الهی، به آخرالزمان و این‌که روزی می‌رسد که همه شر در مقابل همه خوبی و نیکی می‌ایستد، معتقدند و انتظار ظهور یک منجی را می‌کشند که نماد نیکی‌هاست و ظلم و بدی را در آخرالزمان از بین خواهد برد. بودایی‌ها و هندوها منتظر آمدن (گوتمه) یا بودای پنجم هستند، زرتشتی‌ها در انتظار سوشیانت (یا سوشیانس) و مسیحیان هم معتقدند که حضرت عیسی دوباره از اورشلیم و بیت المقدس ظهور می‌کند. یهودی ها هم می‌گویند عیسای واقعی هنوز نیامده است.

اما در فیوچریسم (آینده‌گرایی) مسلمانان، شیعه و حتی سنی در انتظار ظهور مهدی صاحب الزمان هستند، اما با یک تفاوت با ادیان دیگر. آن‌ها منجی‌شان از آسمان ظهور می‌کند و در همان وقت ظهور به میان مردم می‌آید، اما منجی ما مسلمانان، هم اکنون در میان مردم زندگی می‌کند و در مشکلات و سختی‌ها همراهیشان می‌نماید، بدون آن‌که کسی او را بشناسد و از روی همین در زمین قیامش را آغاز می‌کند، نه آن‌که از آسمان فرود آید، یا مثل عیسی مسیح در حالی‌که خود مسیحیان (به اشتباه) معتقدند دوهزار سال پیش به صلیب کشیده شده و از دنیا رفته است، دوباره زنده شود. منجی ما عمر هزارساله دارد و پنهان از دید مردم است، اما زنده است و عینی. بنابراین در زندگی مسلمانان تجلی خاصی می‌یابد و همه اکنون هم از او مدد می‌گیرند و در انتظار او سعی دارند کارهای نیک انجام دهند و زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم سازند. در حالی که انتظار ادیان دیگر جلوه‌ای در زندگی معمولشان ندارد. جالب است بدانید که تأثیر این تجلی عینی فرهنگ انتظار زمانی برای غرب مشخص شد و او را به وحشت از منجی ما انداخت که انقلاب اسلامی پیروز شد و جلوه‌های حضور و یاری آن حضرت در پیروزی انقلاب و زمان جنگ تحمیلی بیش‌تر نمود یافت. غرب دانست که چیزی غیر از امکانات و تجهیزات نظامی و تکنولوژی هم وجود دارد که ضمن بسیج مردم و هماهنگی در اعتقاداتشان، این نیرو را به آن‌ها می‌بخشد که در عین کمبود امکانات، با تکیه بر ایمانی قوی در جبهه‌های نبرد برای شهادت و کشته شدن در راه خدا از هم سبقت بگیرند. به واسطه همین حیرت بود که برای شناخت فرهنگ انتظار و عامل ایجاد این ایمان قوی در سال 1984(1362 هجری شمسی) کنفرانسی در اسرائیل و در شهر تل‌آویو برگزار شد تا به تأثیر اعتقاد به مهدویت در میان مسلمانان به ویژه شیعیان ایران بپردازد. در این کنفرانس به این نتیجه رسیدند که هویت سیاسی شیعه و عامل موفقیت آن، اعتقاد به مهدی (عج) است و گفتند: این‌ها به اسم امام حسین (ع) قیام می‌کنند و به اسم امام زمان (ع) قیامشان را حفظ می‌کنند.

از آن پس بود که هالیوود توجهش به این منجی جلب شد و اهمیت آن را درک کرد. او تأثیر مهدویت را در تعارض با خواسته های خود دید و سعی کرد بر ضد آن فیلم بسازد و ماجرا را به گونه‌ای دیگر جلوه دهد. غربی‌ها معتقدند: اگر بتوانید آینده را پیش بینی کنید، خودتان هم می‌توانید آن را بسازید.

هالیوود که به تأثیر تصویر در فرهنگ سازی و تغییر مبانی فکری و اعتقادی جوامع ایمان آورده بود،  به سرعت  
شروع به ساخت و تهیه فیلم‌هایی کرد که به نوعی به آخرالزمان و ظهور منجی می‌پرداخت. برای همین  اورسون ولز کارگردان یهودی مشهور سینمای هالیوود که فیلم همشهری کین او در زمره بهترین فیلم‌های دنیا جای گرفته بود، فیلمی ساخت به نام پیشگویی‌های نوسترآداموس و در این فیلم منجی را کسی معرفی کرد که نام آخرین پیامبر را برخود دارد و مسلمان است، اما به حدی کشتار می‌کند و برخوردی وحشیانه با مردم دارد که عملاً هرکسی از او متنفر خواهد شد. لباس او عربی مانند است و دستاری بر سر دارد. پیام کل فیلم آن است که این منجی مسلمانان فرد محبوبی نخواهد بود و ششصد میلیون مسلمان در خاورمیانه وجود دارند که ثروت عظیمی از گاز و نفت و ذخایر طبیعی در اختیار دارند و برای صلح جهانی خطرناکند. ولز برای این فیلم اسکار هم گرفت.
بعد از آن، بازی کامپیوتری یامهدی نیز ساخته شد که با همان رویکرد بالا موجب ایجاد نفرت از ظهور منجی به این نام در میان جوانانی شد که چندان اطلاعی از نحوه ظهور حضرت و مبانی اعتقادی 

..........شیعه نداشتند

ادامه مطلب ...